جدول جو
جدول جو

معنی عدل ورزیدن - جستجوی لغت در جدول جو

عدل ورزیدن
(دَ)
عدالت کردن. دادگری کردن:
همه عدل ورز و همه مکرمت کن
همه مال بخش و همه محمدت خر.
ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 168)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
عشق داشتن، عشق بازی کردن
فرهنگ فارسی عمید
(خَ / خِ رَ / رِ دَ)
عشقبازی کردن. عشق باختن. (فرهنگ فارسی معین). تعشق. تغازل:
در خاطر من که عشق ورزد
عالم همه حبه ای نیرزد.
نظامی.
غم دو زلف تو بر لاله حلقه بر حلقه
به سنگ خاره درآموخت عشق ورزیدن.
سعدی.
عافیت میبایدت چشم از نکورویان بدوز
عشق میورزی بساط نیکنامی درنورد.
سعدی.
عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست
هرکه عاشق شد ازو حکم سلامت برخاست.
سعدی.
عشق می ورزم و امّید که این فن شریف
چون هنرهای دگر مایۀ حرمان نشود.
حافظ.
چنین سبزتلخی ندیده ست کس
که با نکهتش عشق ورزد نفس.
ظهوری
لغت نامه دهخدا
(تَءْ نِ / نَ دَ)
نگران و مضطرب شدن از غمی یا شفقتی یا حادثه ای.
- دل بر کسی لرزیدن، کنایه از غمخواری و مهربانی کردن. (از برهان) (انجمن آرا) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(عَ وَ)
دادگری
لغت نامه دهخدا
تصویری از بخل ورزیدن
تصویر بخل ورزیدن
زفتیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
مهر ورزیدن کام راندن عشق بازی کردن عشق باختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عدول ورزیدن
تصویر عدول ورزیدن
عدول کردن، عدول کردن
فرهنگ لغت هوشیار
درنگ کردن، اهمال ورزیدن، مسامحه کردن، طفره رفتن، اهمال کردن، بهانه آوردن، بهانه جستن، عذرتراشی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
لممارسة الحبّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
Adore, Dote
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
adorer, dorloter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
崇拝する , 愛でる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
عبادت کرنا , محبت کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
পূজা করা , ভালোবাসা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
เคารพ , หลงรัก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
kuabudu, kupenda
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
tapmak, sevmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
להעריץ , לפנק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
崇拜 , 溺爱
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
обожать , баловать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
숭배하다 , 사랑하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
mengagumi, menyayangi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
aanbidden, verwennen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
adorare, coccolare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
adorar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
adorar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
czcić, rozpieszczać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
обожнювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
verehren, verwöhnen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عشق ورزیدن
تصویر عشق ورزیدن
पूजना , बहुत प्यार करना
دیکشنری فارسی به هندی